پردیسپردیس، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

پردیس صادقی نسب

گلستان

1392/10/14 12:44
نویسنده : مامان
88 بازدید
اشتراک گذاری

دوشنبه صبح قرار شد بریم بندرترکمن به پیشنهاد خاله مهدیه خیلی استقبال کردم جز اون انتخابمون فردوس بود اما بابا رو هم راضی کردم عصر چمدونا رو آماده کردم بعد یه سر خونه عمه جان که با اصغر آقا اومده بودن . بعد هم اومدیم خونه و حمام سه تایی و آماده کردن فلافل سه شنبه 8:30 راهی شدیم چسبوندن پد چشمت عادی تر شده اما من همچنان 4ساعتش برام طولانی میگذره نباید تو اون تایم بخوابی تا بندر ترکمن رسیدیم 2 بود تو راه یه ساندویچ از فلافل خوردیم پریا هم با ما بود اونجا رو آقا شهرام از طرف اداره شون گرفته بود تو این مدت تا جمعه دریا رفتیم که قایق سواری تا جزیره آشوراده و جنگل النگدره و ناهارخوران و روستای زیارت خیلی بهت حال داد تو خونه هم با تبلت - نقاشی - و سارا پریا مشغول بودی تو راه برگشت به ترافیک خوردیم اما حتی تو هم 20 سوالی بازی می کردیگوشواره رو انتخاب کرده بودی تو راهنمایی سوال 15 گفتی میشه یه چاله کند اونو گذاشت توش!!!یه انتخاب دیگت ژله بود اونجا فهمیدم خیلی بزرگتر شدی ازحرفات و رفتارت با سارا پریا رستوران نمرود ساعت 5ناهار خوردیم از اونجا خوابیدی تا رسیدیم خونه من یه کم ماهی خریده بودیم پاک کردم بعد حمام و مرتب کردن چمدونا اومدیم بخوابیم خسته و بیحال یه دفه گفتی سلام صبح بخیر!!!حالا هرچی میگفتم پاشو مسواک بزن میگفتی تو خونه اونا زدم!!تا خوابیدی یه نیم ساعتی طول کشید اما من تا صبح پیشت بودم.امروزم که با دیدن برفا دم مهد از خود بیخود شدی و میخواستی گلوله بزنی که سریع بردمت تو مهد امیر علی پرسید چشمت چی شده گفتی ااا چقد میپرسی گفتم که تنبل شده هی هرروز میپرشی البته اینا با خنده بود اما تا من تو مهدم والدین هم اینو از من می پرسن خدا به داد خانواده ها و بچه های مشکل دار برسه!!!توی مسافرتم از اینکه علیرغم غیرقانونی بودن صید اوزون برون تو بازار میفروختن کلی حرص خوردم امیدوارم جو حاکم جامعه خیلی زود بهتر شه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)